انسان نمى تواند اين پندار را به خود راه دهد كه احدى بر او قادر نيست، و اين پندار او را وادار كند به اينكه بر خدا تكبر بورزد، و از عبادت او عارش آيد، و يا در بعضى از دستوراتش اطاعتش بكند، مثلا در راه رضاى او انفاق بكند، ولى انفاق خود را زياد پنداشته، بر خداى تعالى منت بگذارد، و يا عملى را كه در باطن به عنوان ريا و خودنمايى انجام داده به خيال خود خدا را فريب دهد و وانمود كند كه به خاطر رضاى خدا انجام داده، آنگاه بگويد: اهلكت مالا لبدا - من مال بسيارى را نفله كردم | أُولئِكَ أَصْحابُ مبتدأ وخبره الْمَيْمَنَةِ مضاف إليه، والجملة مستأنفة |
---|---|
و سوگند به آن پدرى كه اين شهر را بنا نهاد و فرزندى كه پديد آورد 3 | أَيَحْسَبُ الهمزة حرف استفهام توبيخي ومضارع فاعله مستتر والجملة مستأنفة لا محل لها أَنْ مخففة من الثقيلة واسمها ضمير الشأن محذوف لَمْ يَرَهُ مضارع مجزوم بلم والهاء مفعول به أَحَدٌ فاعل والجملة الفعلية خبر أن |
پس كسى كه منظور از ماولد را اولاد ابراهيم گرفته ناگزير است كلام خود را تخصيص بزند، و بگويد منظورم از اولاد ابراهيم خصوص مسلمانان از ايشان است، همچنان كه خود ابراهيم و اسماعيل در دعايى كه هنگام ساختن كعبه كردند، بنا به حكايت قرآن كريم گفتند: ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امه مسلمه لك و ارنا مناسكنا و تب علينا.
و قمى هم دو معناى اخير را در احاديثى كه نه سند دارد و نه نام امام برده شده آورده است | الم نجعل له عينين - يعنى آيا بدن او را مجهز به دو دستگاه عكاسى كه همه ديدنى ها را ببيند نكرديم ؟ تا بدين وسيله آن علم به ديدنى ها با آن وسعت كه دارد برايش حاصل شود، و لسانا و شفتين يعنى آيا ما برايش زبان و دو لب قرار نداديم، تا به وسيله آنها تواناى بر سخن گفتن شود، آن هم با وسعت دامنه اى كه دارد و به وسيله سخن گفتن هر يك بر باطن و ضمير ديگرى آگاه گردد، علم خود را به او منتقل كند، و آن ديگرى از اين راه به امورى كه غايب از ديدگان است راه يابد |
---|---|
رد و انكار لازمه سخن كسى كه انفاق از مال بر او گران آمده گفت : اهلكت مالا لبدا ايحسب ان لم يره احد اين آيه انكار لازمه گفتار و پندار انسان است،كه مى گويد: اهلكت مالا لبدا ، و آن را با لحن كنايه انكار مى كند، و حاصل معناى آن اين است كه : لازمه اينكه انسان مى گويد مالى بسيار نفله كردم، اين است كه او خيال كرده باشد ما از انفاق او غافل و جاهليم، و او در اين خيال خطا كرده، چون خداى سبحان آنچه را او انفاق كرده ديده ولى اين مقدار انفاق در رسيدن به آن رستگارى و به ميمنت حيات كافى نيست، بلكه كسى كه چنين زندگى را طالب باشد، بايد از مشقت عبوديت بيش از آن را تحمل كند، و از گردنه هاى دشوارترى عبور كند و در مجاهداتى كه مؤمنين دارند گام به گام با ايشان باشد | و در تفسير قمى در ذيل آيه يقول اهلكت مالا لبدا گفته : كلمه لبد به معناى مجتمع است |
آيات 1 تا 20 بسم اللّه الرحمن الرحيم لا اقسم بهذا البلد 1 و انت حل بهذا البلد 2 و والد و ما ولد 3 لقد خلقنا الانسن فى كبد 4 ايحسب ان لن يقدر عليه احد5 يقول اهلكت مالا لبدا 6 ايحسب ان لم يره احد 7 الم نجعل له عينين 8 و لسانا و شفتين 9 و هديناه النجدين 10 فلا اقتحم العقبه 11 و ما ادرئك ما العقبه 12 فك رقبه 13 او اطعام فى يوم ذى مسغبه 14 يتيما ذا مقربه 15 اومسكينا ذا متربه 16 ثم كان من الذين ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة 17 اولئك اصاحب الميمنه 18 و الذين كفروا باياتناهم اصحاب المشمه 19 عليهم نار موصده 20 ترجمه آيات به نام خداى رحمان و رحيم، گو اينكه حاجت به سوگند نيست ولى به اين شهر مكه سوگند مى خورم 1.
14